loading...

کودکانه هایم تمامی ندارد

There Is No End To My Childhood

بازدید : 474
سه شنبه 15 ارديبهشت 1399 زمان : 3:24

سر کلاس، به تناسب بحثی که داشتیم، خاطره‌‌‌ای از حاضرجوابیهای زینب در سن سه سالگی تعریف کردم. دانشجوهایم خندیدند و یکی از آنها که ردیف جلو نشسته بود و از نظر سنی و شخصیتی، مادر کلاس به حساب می‌آمد، وسط خنده اش گفت: "استاد! حاضرجوابیش به خاله ش کشیده!"

اگر چه نزد شما تشنه ی سخن بودم؛ کسی که حرف دلش را نگفت من بودم
بازدید : 520
جمعه 11 ارديبهشت 1399 زمان : 21:25

اولین باری که سر کلاسم نشست، تمام تلاشم این بود که نگاهم به او، با بقیه فرق نداشته باشد. با بچه‌ها خوش و بش کردم و از او خواستم اسمش را بگوید تا وارد لیستم کنم. قبل از این که چیزی بگوید، یکی از پسرها گفت: "تقی نقیان". اسمش را نوشتم و نفهمیدم چرا خنده شیطنت آمیز تحویلم داد!

با احتیاط حمل شود!
بازدید : 755
سه شنبه 8 ارديبهشت 1399 زمان : 15:25

سلام ما تونستیم به خودمون ثابت کنیم"که اهل کوفه نیستیم امام تنها بماند؟"

ادعا میکنیم کشورمون متعلق به صاحب الزمانه.چند درصدمون واقعا به این امر اعتقاد داریم و بعنوان ساکنان این مملکت اسلامی‌داریم درست عمل میکنیم؟

قصدم سیاسی حرف زدن نیست اما الان ما جمع میشیم رای میدیم به آدمی‌که دین و رسم و جونِ و جانِ کشورش رو مفت میخواد ببازه به دشمن. خوب لعنتی اون دشمن همون دشمنِ امام زمانه. اونا دارن قدرتمند میشن چون بر این باور رسیدن که اسلام یه منجی داره. اما ما خودمون رو زدیم به کوچه علی چپ و میگیم باید با غرب یکی بشیم. همین غرب از زمان موسی(ع) دشمنِ منجیِ ماست. همین یهودی که مسیحیت رو تحریف کرده و زیر سلطه‌ی خودش کشیده، دشمنِ خونی و عشیره ایِ امام زمانه.

ما در مقابلش داریم چی کار میکنیم؟

هیچی تو خیابون‌ها میرقصیم و بشکن و وارو میزنیم و دل و ایمونمونو دادیم دست شبکه‌های غربی و خوشحالیم از اینکه نماینده‌‌‌ای انتخاب شده که اجازه داده حریم‌ها شکسته بشه و اسلام سست بشه و هرچی هم داریم در طبق اخلاص بذاره کف دست دشمن امام زمان که تا دندان مسلحه و منتظر ظهوره.

انقدر سست بنیادیم که تعداد محدودی از مریدان آقا رو هم که میبینیم انگ تحجر بهشون میزنیم و تف به سمتشون پرت میکنیم.

امام زمان بیاد به پشتوانه‌ی کی؟ اگر قرار بود امام زمان با این شرایط ظهور کنن که غیبتی رخ نمیداد و بعد از پدرشون(به دور باد) به شهادت میرسیدن. امام زمان پِیرو میخواد. نداشت که غیب شدن از دیده‌ها. برای اینکه دست دشمن به ته تغاری امامت نرسه. برای اینکه رشته‌ی اتصالمون قطع نشه. برای اینکه مجرای وصالمون با ذات خدا مسدود نشه.

ما انقدر بدبخت و بیچاره ایم که به طنز تلخِ محمد حسین عزیز، اگر خدا هم بیاد(نعوذوابالله) مثل علی تنهاش میذاریم. شک نکن

الکی نوشت (به رمزخواهان وبلاگدار رمز میدهم)
بازدید : 620
جمعه 22 اسفند 1398 زمان : 1:12

اولین جایی که کرونا در زندگی من نشانه رفت، کار جدیدم بود! من به خاطر کارم نمیتوانستم قرنطینه مطلق باشم (در این مورد شاید در پست دیگری نوشتم) و سعی کردم با رعایت توصیه‌های بهداشتی از خانه خارج شوم. اما از امروز رسما خانه نشینی ام شروع شد و امیدوارم دق نکنم، چون برای من که دختر سعدی ام، یکی از سخت ترین کارهای روی زمین است!

⭐خرید با تخفیف ویژه کتاب استینک 2 اثر مگان مک دونالد 💯
بازدید : 1077
سه شنبه 19 اسفند 1398 زمان : 22:58

نرجس (خواهرزاده حدودا ۱۳ ساله م) یه دفتر درست کرده پر از سوالهای عجق وجق باحال و میده بهمون که جواب بدیم. مثلا باید از کار درستی که از انجامش پشیمونیم و کار احمقانه‌‌‌ای که از انجامش پشیمون نیستیم، از بزرگترین و کوچکترین هدفهامون و کارهایی که به خاطر رسیدن به اونها حاضریم انجام بدیم، و این که آیا دلمون زندگی دوباره میخواد و... بنویسیم! کلا سوالها که تموم میشه حس میکنی یه سفر عمیق فلسفی تو دل زندگی خودت رفتی و برگشتی و فقط میخوای جیغ بکشی! 😂

نقد و بررسی خودرو مرسدس بنز SL500
بازدید : 1132
جمعه 15 اسفند 1398 زمان : 1:51

یک بار در همین وبلاگ، یک نفر به طور ناشناس از من پرسید که چه طور میتوانم بچه‌ها را این همه دوست داشته باشم! راستش را بخواهید برای من هم عجیب است که بعضیها چه طور میتوانند بچه‌ها را دوست نداشته باشند! من حتی این طور هستم که وقتی به بچگیهای یک آدم بزرگ فکر میکنم یا عکسهای بچگیهایش را میبینم بیشتر از قبل دوستش دارم یا مثلا وقتی احساس دوست داشتن یک نفر در من فوران میکند، حتما به این که وقتی بچه بوده است چه کار میکرده هم فکر میکنم و دلم میرود برای دیدن عکسهای آن وقتهایش. اصلا فراتر از همه اینها، وقتی در مورد یک قاتل، قاچاقچی، چاقوکش، معتاد، دزد و هر فرد دیگری که زندگی غیراخلاقی دارد و انسانیتش را با چیزهای بی ارزش معاوضه کرده است فکر می‌کنم، بی تردید لحظه تولدش را در ذهنم تصور میکنم که بوی فرشته میداده است و تمام روزهای کودکیش را، که پر از معصومیت بوده و میشده لپش را کشید یا بغلش کرد و چرخید یا با کاغذ رنگی برایش ماسک یا تاج سر ساخت و خوشحالش کرد! و آن وقت به اندازه همه دنیا، دلم برای کودکی که بزرگ شده و به چنین سرنوشتی رسیده میسوزد! در حالی که شاید اگر به او فقط به عنوان یک بزرگسال نگاه کنم و در نظر نگیرم که زمانی کودک بوده است، چیزی جز نفرت نثارش نخواهم کرد!

می خوای عاشق خدا بشی از امام حسین شروع کن ..

تعداد صفحات : 2

آمار سایت
  • کل مطالب : 27
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • بازدید امروز : 2
  • بازدید کننده امروز : 2
  • باردید دیروز : 66
  • بازدید کننده دیروز : 56
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 242
  • بازدید ماه : 954
  • بازدید سال : 56786
  • بازدید کلی : 79715
  • کدهای اختصاصی