سر کلاس، به تناسب بحثی که داشتیم، خاطرهای از حاضرجوابیهای زینب در سن سه سالگی تعریف کردم. دانشجوهایم خندیدند و یکی از آنها که ردیف جلو نشسته بود و از نظر سنی و شخصیتی، مادر کلاس به حساب میآمد، وسط خنده اش گفت: "استاد! حاضرجوابیش به خاله ش کشیده!"
اگر چه نزد شما تشنه ی سخن بودم؛ کسی که حرف دلش را نگفت من بودم بازدید : 474
سه شنبه 15 ارديبهشت 1399 زمان : 3:24